ما را دنبال کنید

جستجوگر

موضوعات

آمارگیر

  • :: آمار مطالب
  • کل مطالب : 264
  • کل نظرات : 0
  • :: آمار کاربران
  • افراد آنلاين : 3
  • تعداد اعضا : 0
  • :: آمار بازديد
  • بازديد امروز : 97
  • بازديد ديروز : 91
  • بازديد کننده امروز : 45
  • بازديد کننده ديروز : 35
  • گوگل امروز : 3
  • گوگل ديروز: 2
  • بازديد هفته : 322
  • بازديد ماه : 1,143
  • بازديد سال : 5,504
  • بازديد کلي : 37,948
  • :: اطلاعات شما
  • آي پي : 13.59.53.153
  • مرورگر : Safari 5.1
  • سيستم عامل :

پس از چند سال سپری کردن روزگارانی سخت حال وقت رسیدن به این موضوع است که در کجای بازه کرونایی قرار داریم. خود من هرگز فکر نمی کردم ویروسی آن قدر کوچک بیاید و باعث شود نظم دنیا تا این اندازه بر هم بخورد. اما آینده را چه کسی پیش بینی کرده است. نمی دانیم فردایمان چطور خواهد بود. هیچ کس خبر نداشت که روزی می شود که حتی همین دید و بازدید های ساده ای که گاها ساده از کنارش می گذشتیم به یک رویا تبدیل می شود. روزی شد که همه از هم می ترسیدیم. حتی مادر و پدر می توانستند برای ما خطرناک باشند. روزهای سختی را گذراندیم. از هر لحاظ که حسابش را بکنید سختی کشیدیم. سختی در تهیه ماسک و دستکش تا پرداخت هزینه های گزاف برای این محصولات. این روزها را تحمل کردیم تا این محصولات به تولید انبوده رسیدند. دیگر در کنار کالاهایی که برای خانه و خانواده داشتیم چنین محصولاتی اضافه شد. استفاده از الکل و ضدعفونی کننده ها برای همه مان یک عادت شد. عادتی که شاید سخت بشود ترکش کرد. بچه های کوچکی که این روزها به دنیا آمدند شاید سخت با دوران پسا کرونا کنار بیایند. آن ها دیده اند که باید با ماسک از خانه خارج شد. هرگز بدون استرس به سرسره و تاب های بازی پارک ها دست نزده اند. چه کسی دوست دارد این روزها بیش تر از این ادامه داشته باشد. جز کسی که شاید برنامه ای برایش ریخته بوده است. اما سوالی که الان مطرح است این است که آیا این دوران تمام شده است و به روزهای عادی بازگشته ایم یا خیر. چرا که خیلی ها حتی دکترهایش هم دیگر ماسکی نمی زنند.

حقیقت این است که اندکی مردم به ساده انگاری دچار شده اند. وقتی مصیبتی را هر روز می بینیم گویی دیگر دردی برایمان ندارد. یادتان بیاید روزی که خبر واژگونی اتوبوسی که تنها دو نفر کشته داده می شد می شنیدیم چه قدر هضم این موضوع برای ما سخت بود. این اخبار چند روز تیتر روزنامه ها و برنامه اصلی رسانه ها بود. اما امروز روزانه هزاران نفر را در همین نزدیکی مان از دست می دهیم. این ها را می بینیم اما انگار نمی بینیم. اگر تمام شده بود پس چطور این همه انسان می مردند و در بهشت های زهرا مدفون می شدند. نمی دانم این هایی که می نویسم باعث می شود کسی تلنگری بخورد یا خیر. اما به عنوان یک انسان و کسی که در این زمینه و درمورد ویروس ها تحقیقات زیادی کرده است دلم می خواهد بگویم تنها به خودمان بستگی دارد که تمامش کنیم یا خیر. آیا دلمان می خواهد پس از این هم ویروس دیگری از همین خانواده بیاید یا خیر. قطعا دوست نداریم و خسته شده ایم از این خبرهای منفی و دوست داریم راحت باشیم و خبری از بیماری و مرگ و میر نباشد. پس باید چرخه انتقال ویروس را بشکنیم. همه هم می دانیم چطور. تنها با رعایت پروتکل های بهداشتی. و حتی با دقت بیشتر. و ای کاش نزدیک شدن به فصل گرما باعث نشود عده ای ماسکشان را هم در کیف ها و جیب هایشان بگذارند. بهتر است با دقت هرچه تمام تر ادامه دهیم. بهتر است مثل آن کوهنوردی نشویم که در یک قدمی زمین بود و نا امید شد و جانش را از دست داد. توصیه ما رعایت هر چه بهتر پروتکل هاست و باید با بهترین دقت هم انجام شود. استفاده از ماسک سه بعدی و محصولاتی که ویروس را با قدرت بهتری فیلتر می کنند پیشنهاد می دهیم. هم چنان باید شرکت در تجمع ها و دورهمی ها محدود شود. اصلا نباید این موضوع ساده انگاری شود چرا که حرف جان انسان های زیادی در میان است.

و حتما و باز هم تاکید می کنم حتما همه باید واکسینه شوند. واکسن زدن ساده ترین کاری است که می توانیم برای خودمان و خانواده مان و انسان های دیگر کره زمین انجام دهیم. واکسن زدن باعث می شود درگیر نشویم و این ویروس را به دیگری نیز منتقل نکنیم. و با این کار است که چرخه انتقال ویروس قطع می شود و احتمالا این ویروس به زودی از بین می رود. رعایت پروتکل ها نیز در کنار واکسن زدن باعث می شود که چرخه تقریبا به طور کامل قطع شود. همه چیز واضح است و همه کارهایی که برای از بین بردن ویروس لازم است را بارها از تلوزیون و بسیاری رسانه های دیگر دیده ایم و شنیده ایم. اما ساده از کنارش می گذریم. و همین ساده انگاری است که باعث شده این موضوع تا این جا ادامه پیدا کند.

متاسفانه جوری برخورد می کنیم که اگر کسی هم هنوز به رعایت پروتکل ها معتقد باشد و بخواهد انجامش بدهد خجالت می کشد. به طور مثال در محل کار خودمان در ابتدا همه ملزم بودند همه موارد را رعایت کنند. حتی مراجعه کننده بدون ماسک حق ورود به شرکت را نداشت. به تدریج رعایت پروتکل ها کیفیت اولیه اش را از دست داد. مدیر ماسک نزد و روز بعد معاون بدون ماسک ظاهر شد. الان هم تعداد کمی هستند که رعایت می کنند. و ناراحتی خود من به عنوان یک محقق از این است که می دانند و انجام نمی دهند. انسان اگر اشتباهی را آگاهانه انجام دهد بسیار ناپسند است. آن هم اگر این عمل به دست کسی انجام شود که خودش آن را به دیگری توصیه می کند. یعنی پزشکان محقق ما خود ماسک نمی زنند و اما از مردم می خواهند با ماسک در محافل عمومی ظاهر شوند. و از ماست که بر ماست.

ارسال نظر

کد امنیتی رفرش

نظرات ارسال شده

پیوندهای روزانه